دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۰

شریعتمداری: اجرای احکام اسلام، به قدرت، تشکیل حکومت و زمامداری فقیه عادل نیاز دارد | چرا حفظ جمهوری اسلامی اوجب واجبات است؟

شریعتمداری: اجرای احکام اسلام، به قدرت، تشکیل حکومت و زمامداری فقیه عادل نیاز دارد | چرا حفظ جمهوری اسلامی اوجب واجبات است؟
اجرای احکام حیات‌بخش اسلام، مخصوصاً سیاسیات و اجتماعیات آن اولاً به قدرت، ثانیاً به تشکیل حکومت و ثالثاً به زمامداری فقیه عادل و آگاه به قوانین الهی نیاز دارد. و این نیاز مبرم که در فاصله کوتاهی بعد از رحلت رسول خدا(ص) ترک شده و به انحراف کشیده شده بود، در انقلاب اسلامی تحقق یافته است.
کد خبر : ۶۵۲۵۳۵

به گزارش صراط به نقل از همشهری آنلاین، حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان، در یادداشتی نوشت: حضرت امام «نظام جمهوری اسلامی» را همان اسلام می دانند و از این روی حفظ آن را اوجب واجبات -واجب‌ترین واجب‌ها- دانسته‌اند. چرا؟

از حضرت امام(ره) است که: «آن‌قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می‌کنید، هفت- هشت تا کتابی است که مربوط به عبادات است، باقی‌‏اش مربوط به سیاسیات و اجتماعیات و معاشرات و این‌طور چیزهاست » و جای دیگر تاکید می فرمایند که «نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است»

نسبت «یک به صد» یعنی احکام و آیات مربوط به اجتماعیات و سیاسیات صد برابر آیات مربوط به احوال فردی و شخصی است. بنابراین کسانی که دین را جدای از سیاست می‌دانند و این عقیده انحرافی را ترویج می‌کنند، بخش اعظم و گسترده‌ای از دستورات اسلامی را قابل اجرا نمی‌دانند (!) و این، نمی‌تواند مفهومی غیر از کنار گذاشتن اسلام داشته باشد!

این جماعت در مقابل این پرسش که آیا دیدگاه شما به معنای نادیده گرفتن بیشترین احکام و دستورات اسلامی نیست؟! و هنگامی که از آنها سئوال می شود که؛ آیا این دیدگاه مصداق آیه ۱۵۰ سوره نساء درباره کفار نیست که به برخی از دستورات اسلام ایمان آورده و به برخی دیگر کفر می‌ورزیدند؟!

پاسخ می‌دهند که ضرورت اجرای دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام را انکار نمی‌کنند ولی معتقد به اجرای آن در دوران غیبت نیستند! و مفهوم این سخن آن است که امامت در دوران غیبت تعطیل شده است، و امام زمان - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - در دوران غیبت کبری منشأ اثر نیستند! و عجیب آن که شماری از این جماعت , سنگ پیروی از امام زمان علیه‌السلام را هم به سینه می‌زنند!

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این باره می فرمایند : «یک دسته دیگر هم تزشان این است که بگذارید معصیت زیاد شود تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب مگر برای چی می آید؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد؛ معصیت کنیم که او بیاید »؟!

دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در آمریکا کتابی با عنوان «دین و سیاست» چاپ و منتشر شده بود که یکی از برادران دانشجو نسخه‌ای از آن را برای سپاه ارسال کرده بود. در این کتاب که امروزه در آرشیو دفتر سیاسی سپاه موجود است، آمده بود «هنگامی که گفته می‌شود دین باید از سیاست جدا باشد، تصور عمومی و حتی بسیاری از عالمان دینی آن است که هر یک از دو مقوله دین و سیاست به طور جداگانه در بستر مخصوص به خود حضور داشته و فعالیت کنند.

اما این برداشت اگر در حوزه مسیحیت امکان‌پذیر باشد، در اسلام ناممکن است زیرا، اسلام در امور سیاسی نیز مانند امور فردی و شخصی افراد دارای نظر و دستورالعمل است و دستورالعمل‌های سیاسی اسلام برای مسلمانان دقیقا مثل دستوراتی که در زندگی فردی و اخلاقی ارائه کرده است، لازم‌الاجرا بوده و بخش جدانشدنی از دین تلقی می‌شود».

نویسنده در ادامه به موفقیت غرب و جریان مدرنیته در جداسازی دین و سیاست و به حاشیه بردن دین در کشورهای اسلامی اشاره کرده و ابراز نگرانی می‌کند که با انقلاب اسلامی در ایران، این روند ناپایدار و شکننده خواهد بود و می‌نویسد «با توجه به آمیختگی دین و سیاست در اسلام، وقتی می‌گوئیم دین از سیاست جداست، مقصود ما آن است که دین به نفع سیاست خودکشی کند»! و با تأسف! می‌گوید؛ «این نکته‌ای است که فقط [امام] خمینی به آن پی برده و انقلاب اسلامی را برپایه آن پدیده آورده است».

بازهم از امام راحلمان است که : «چپاول‌گران حیله‌گر کوشش کردند به دست عمال به اصطلاح روشن فکر خود اسلام را، هم چون مسیحیت منحرف و به انزوا کشانند و علما را در چارچوب مسائل عبادی محبوس کنند و… در این امر توفیق به سزایی پیدا کردند و از این جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمین را یا مستعمره خویش نمودند و یا به استثمار کشیدند و بسیاری از سلاطین و حکام مسلمین را استخدام نموده و با دست آنان ملت ها را به استضعاف و استثمار کشاندند و وابستگی و فقر و فاقه و پیامدهای آن ها گریبان گیر توده های در بند گردید».

رهبر معظم انقلاب ضمن تاکید بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، این ضرورت را نه با شعارهای متداول، بلکه با تکیه بر مبانی و اصولی بیان داشته اند که با هیچ نگاه منطقی و «دو، دوتا، چهارتای» علمی قابل تردید نیست. حضرت ایشان ابتدا با استناد به کلام خدا، هدف از بعثت انبیاء علیهم‌السلام را ایجاد «حیات طیبه» دانسته و در توصیف حیات طیبه می فرمایند :
« این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، امنیت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همه‌ اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است».

حضرت آقا در ادامه با اشاره به این که؛ « این هدف‌ها، هدف‌های بسیار بزرگی است» درباره تحقق آن می‌فرمایند؛ «اگر چنانچه نبی اسلام، نبی حق، فرستاده‌ الهی در هر دوره‌ای بخواهد این اهداف را تحقق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند. مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است، یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحت‌کننده که فقط مردم را نصیحت می‌کند نمی‌تواند به وجود بیاورد، قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است».

این سخن حکیمانه نیز از حضرت روح‌الله است: «خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا رافرستادیم بینات به آن ها داریم. آیات به آن ها دادیم.میزان بر ایشان فرستادیم«لیقوم الناس بالقسط» غایت این است که مردم قیام به قسط کنند؛ عدالت اجتماعی در بین مردم باشد؛ ظلم ها از بین رود؛ ستمگری ها از بین رود؛ ضعفا به آن ها رسیدگی شودو قیام به قسط شود.

دنبالش هم می‌فرماید: «و انزلنا الحدید» تناسب این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید این ها انجام بگیرد، با بینات، با میزان و با حدید «فیه بأس شدید» یعنی اگر چنان چه شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند؛ یک حکومتی را که حکومت عدل است تباه کنند با بینات با آن ها باید صحبت کرد، نشنیدند با موازین، موازین عقلی، نشنیدند با حدید» . اشاره حضرت امام به آیه از سوره حدید است «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط » .

بدیهی است که اجرای احکام حیات‌بخش اسلام، مخصوصاً سیاسیات و اجتماعیات آن اولاً به قدرت، ثانیاً به تشکیل حکومت و ثالثاً به زمامداری فقیه عادل و آگاه به قوانین الهی نیاز دارد. و این نیاز مبرم که در فاصله کوتاهی بعد از رحلت رسول خدا(ص) ترک شده و به انحراف کشیده شده بود، در انقلاب اسلامی تحقق یافته است. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی احیای بعثت و ادامه راه به فراموشی سپرده شده رسول گرانقدر اسلام‌(ص) است.

حالا به وضوح می‌توان دید که چرا قدرت‌های استکباری بلافاصله بعد از تولد جمهوری اسلامی ایران، از همه سو و با همه توان به مقابله با آن برخاستند و چرا اصرار دارند که اسلام غیرسیاسی را ترویج کنند و فقهی که با مسائل سیاسی و اجتماعی فاصله دارد را به عنوان شیعه اصیل معرفی کنند؟! ایران عزیز ما از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با انواع توطئه‌ها و کینه‌توزی‌های قدرت‌های ریز و درشت روبه‌رو بوده و هنوز هم هست … نتیجه اما , تبدیل جمهوری اسلامی به یک قطب قدرتمند و … به گفته جیمز ولسلی( رئیس اسبق سازمان سیا ): «باید بپذیریم، این قطب قدرتمند اسلام است که با پرچمداری خمینی و خامنه‌ای، ساختار کدگذاری شده جهان را به چالش کشیده است» و …